انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست.
هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست .
ببدیهای اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جای ناله جای آن دارد که درصدد رفع آن برآئیم
عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند.
آزادی ما از نقطهای شروع می شود که آزادی دیگران پایان مییابد.
بدبختی، مربی استعداد است.
به مرگ راضی شدن، بهفتح نائل شدن است.
تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است.
جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست.
خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را.
در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده میشود، آحاد به یکدیگر فشرده میگردند.
شاید بتوان از هجوم سیلآسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمیتوان جلوگیری نمود.
فقر و مسکنت ، مردان را بهجنایت و زنان را بهفحشاء سوق میدهد.
فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن.
فلسفه، میکروسکوپ افکار است.