سال 98 سال رونق تولید نامگذاری شد. تولیدی که در یکی دو سال اخیر بهواسطه شکست برجام و مشکلات اقتصادی موجود دیگر رمقی ندارد. اتخاذ سیاستهای غلط و اشتباه پولی نفس تولیدکنندگان را بریده است و حتی دو نرخی کردن ارز و اختصاص آن بدون ضابطه باعث به وجود آوردن فسادهایی بزرگ شد.
اقتصاد نفتی
در شرایط کنونی رییسجمهور آمریکا با تناقضگوییهای خود در توییتر به دنبال متشنج کردن فضای کشور ما است. گاه ایران را تهدید به حمله میکند، گاه شماره میدهد و گاهی صراحتا اعلام میکند به دنبال جنگ نیست و فقط با فشار اقتصادی اهدافش را دنبال میکند؛ البته در این امر از تمام حربههای خود استفاده میکند؛ از فرستادن ناو جنگی به خلیجفارس تا تحریم کشورهای دیگری که با ایران در ارتباط هستند. در شرایط اقتصادی موجود راهکار چیست؟ آیا باید منتظر ماند تا بشکههای نفت ایران توسط دلالها به فروش برسد یا اینکه راهکار فروش نفت، تبادل کالا به کالا است؟
اما در این سالها جدیتی برای عدم وابستگی اقتصاد ایران به نفت اندیشیده نشده و روسای جمهور با اتکا به نفتی که تحریم بوده است کشور را اداره میکردهاند؛ مسلما با این روند همیشه انگشت اتهام کمکاری به سمت دولتهای قبلی است.
فناوری اطلاعات غول چراغ جادو
طی سالهای اخیر با رشد کسبوکارهای اینترنتی در ایران صحبتهایی در قالب شعار در خصوص اقتصاد دیجیتالی مطرح شده است. امروز دیگر قدرت فناوری اطلاعات آن هم در تمامی ابعاد زندگی بر کسی پوشیده نیست، از اقتصاد سایبری گرفته تا کارآفرینی دیجیتالی و سایبر دیپلماسی، بسیاری از جنبههای مختلف زندگی بشر در چهار دهه اخیر با مقوله نوظهوری به نام فناوری اطلاعات و ارتباطات عجین شده است؛ فناوری که دروازههای جدیدی از اقتصاد را به سمت همه کشورها گشوده است و کشورهایی که از فناوری اطلاعات به صورت صحیح بهره جستهاند در رده کشورهای موفق جهان در اقتصاد هستند.
یکی از موضوعاتی که به جد در موضوع اقتصاد مغفول مانده، مبحث فناوری اطلاعات است. بهرغم رشد اینترنت و فضای کسبوکارهای اینترنتی در جهان، متاسفانه در ایران شاهد سیاسیبازی برخی مسوولان هستیم تا جایی که هنوز درگیر ابزارهای ارتباطی این حوزهایم تا ایجاد زیرساختهایی که میتواند درآمد سرشاری را ایجاد کند. وقتی درآمد نرمافزار کشور هند از صادرات نفت ما پیشی میگیرد در خصوص شرکتهایی چون گوگل و اپل حرفی باقی نمیماند.
ضرورتی به نام شبکه ملی اطلاعات
شبکه ملی اطلاعات به سرنوشت هورالعظیم خوزستان بسیار شبیه است. تالاب هورالعظیم در دولت قبل به منظور استخراج نفت خشک شد و دولت یازدهم و فعلی تلاش کرد آن را دوباره آبگیری کند. اما در سالهای اخیر، همانهایی که مسوول مستقیم خشک شدن تالاب بودند اصرار عجیبی دارند که دولت در مورد آبگیری مجدد آن دروغ میگوید. سیلاب امسال نشان داد که بخشهای عظیمی از هورالعظیم بهواسطه چاههای نفتی خشک شده است و بهدلیل شرایط اضطراری مردم، مجبور به رهاسازی آب شدند. این موضوع در مورد شبکه ملی اطلاعات نیز در حال تکرار است و متولیان سابق این شبکه مدام تکرار میکنند شبکه ملی اطلاعات ایجاد نشده است. این در حالی است که بر اساس قانون، بخش مهمی از ایجاد این شبکه باید در دولت دهم صورت میگرفت. علاوه بر این در زمان انتخابات ریاستجمهوری وعده پرآب کردن چنین جاهایی چون زایندهرود، دریاچه ارومیه و…. داده میشد که پس از انتخابات صحبتی از آن نبود. شبکه ملی اطلاعات که عمری حدود 15 سال دارد، همانند تالابها، رودخانهها و دریاچهها در ایامی مورد توجه قرار میگرفت ولی هیچگاه نگاه ملی به آن نشده است.
شبکه ملی اطلاعات به عنوان زيرساخت ارتباطی فضای مجازی کشور يکی از مهمترين پروژههای ملی است. پروژهای که اگر به آن توجه نشود و در قالب شعار بماند در موضوعاتی چون امنیت، بانکداری الکترونیکی، دولت الکترونیکی و… دچار مشکل خواهیم شد.
بهطور کلی میتوان گفت که دولتهای نهم، دهم و یازدهم با تعاریف مختلفی، پیگیری راهاندازی شبکه ملی اطلاعات را به عنوان اصلیترین پروژه ملی حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دستور کار خود داشتند اما با این وجود این پروژه به نتیجه نهایی نرسید. الان و بعد از گذشت بیش از دو سال از دولت دوازدهم نیز این پروژه به صورت کامل اجرایی نشده است! البته خوب است تصریح کنیم که هنوز هم مسوولان ارتباطات و اطلاعات هر روز از پیشرفت شبکه ملی اینترنت خبر میدهند، اما تا راهاندازی تمام و کمال آن فاصله داریم و ادعای این پیشرفتها هم فعلا در حال راستیآزمایی است.
شکلگیری شبکه ملی اطلاعات و اینترنت ملی امری دور از ذهن و خلاف رویه عملکرد جهانی نیست، بلکه دقیقا حرکت در مسیری است که کشورهای پیشرو جهان مانند کره جنوبی، چین، روسیه، استرالیا و… در آن قرار دارند. هرچه در دستیابی به این موضوع تاخیر صورت بگیرد به ضرر کشور و مردم در همه زمینههاست. از جمله مزایای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات میتوان به افزایش تولید ناخالص داخلی، اشتغال و کاهش قیمت برای کاربر نهایی اشاره کرد خصوصا در شرایط فعلی که موضوع رونق تولید و اشتغال از دغدغههای رهبری است چرا مسوولان مربوطه در راهاندازی این پروژه ملی اهمالکاری میکنند؟!
شبکه ملی اطلاعات از سال 1384با نام «شبکه ملی اینترنت» در دستور کار مجلس قرار گرفت و تا به امروز که بیش از 10 سال از آن زمان میگذرد، رنگ واقعیت کاملی به خود ندیده است و عجیبتر آن که اهتمامی برای تکمیل آن در دولت مشاهده نمیشود.
البته نقش عدهای را كه شبکه ملی اطلاعات را بد تعريف كردند نباید نادیده گرفت زيرا تفاسیر و تعریفهای بسیاری در مورد آن وجود دارد که برخی از آنها موجب نگرانی کاربران میشود.
یکی از مواردی که باعث شده شبکه ملی اطلاعات واژه ترسناکی برای کاربران باشد، استفاده از لغات و نامهایی همچون اینترنت بومی، اینترنت پاک، اینترنت داخلی، اینترنت دولتی، اینترنت کمسرعت و غیره است. در همان سالها قرار بر این شد که طی یک بازه زمانی سهساله، طرح اینترنت ملی به سرانجام برسد که این امر محقق نشد. بعدها با توجه به الزامات سند چشمانداز 20 ساله در سال 1389، موضوع شبکه ملی اینترنت با نام جدید «شبکه ملی اطلاعات» به صورت جدیتر مطرح شد طوری که کلیات موضوع در ماده ۴۶ برنامه پنجم توسعه مطرح و مورد تصویب قرار گرفت. حتما شنیدهاید که پرسرعتترین اینترنت جهان را کشور کرهجنوبی در اختیار کاربرانش قرار میدهد، جالب توجه اینکه اینترنت ملی یکی از دلایل اصلی سرعت پیشرفته در این کشور است. کرهجنوبی از نظر آمادگی الکترونیکی و پهنای باند رتبه نخست را در دنیا دارد و 80 درصد پهنای باندش داخلی است یعنی شبکهای دارد که بینیاز از ارتباطات خارجی، 80 درصد ارتباطات و انتقالات دیتای آن در داخل شبکه به گردش در میآید.
مقام معظم رهبری با انتقاد از کوتاهیها در زمینه ایجاد شبکه ملی اطلاعات گفته بودند: شماری از کشورها با ایجاد شبکه ملی اطلاعات، ضمن رعایت خطوط قرمز خود و کنترل صحیح فضای مجازی از اینترنت برای تامین منافعشان بهره گرفتهاند. باید همه مردم بتوانند از منافع فضای مجازی استفاده کنند و در زمینههایی که به ضرر کشور، افکار عمومی و به ویژه جوانان نیست، سرعت اینترنت افزایش یابد و هر کار لازم دیگر نیز انجام شود.
سورنا ستاری، معاون علمی دولت در تعبیری از آیتی بهعنوان طلای دیتا یاد کرد. طلایی که از طلا بودن تنها اسمش را یدک میکشد و عملا برنامهای مدون در راستای بهرهبرداری از آن در کشور مشاهده نمیشود. متاسفانه مسوولان نیز همیشه توپ کمکاری خود را در زمین مسوول قبلی میاندازند. شبکه ملی اطلاعات که در تمامی حوزهها میتواند یاریرسان باشد مغفول مانده است.
بخش اعظم پروژه شبکه ملی اطلاعات از دولت یازدهم شروع شد ولی فعلا در دولت دوازدهم پیشرفت چشمگیری را در راهاندازی این شبکه شاهد نبودهایم. **یکی از اشکالات موجود گره زدن فضای مجازی با شبکه ملی اطلاعات است. این در حالی است که شبکه ملی اطلاعات زیرساخت ارتباطی کشور است و اکثر برنامههای دولت نه در راستای بهبود شبکه ملی اطلاعات بلکه بهبود دسترسی به فضای مجازی است.**
امنیت سایبری ایران در خطر
نبردهای سایبر، جدیدترین مفهوم در عرصه نظامی بوده و به زبان ساده، هدف اصلی آن از کار انداختن سیستمهای رایانهای و اطلاعاتی کشور موردنظر به منظور حداکثرسازی آسیب با حداقل هزینه و امکانات است. یک حمله سایبری میتواند تاثیرات مرگبارتری از یک حمله نظامی مشخص شده در مکان و زمان معین با اهدافی مشخص در پی داشته باشد. نبرد سایبری، نبردی علمی است که کشورهای صاحب اطلاعات و فناوری از این فناوری و دانش برای قدرتنمایی اطلاعاتی و تسلط تکنیکی بر دشمن استفاده میکنند.
کشوری که توانایی حملات سایبری در قرن بیست و یکم را داشته باشد در واقع چهارمین نیروی نظامی خود پس از نیروهای سهگانه (دریایی-هوایی-زمینی) را در اختیار دارد که نیرویی راهبردی و بسیار مهم تلقی میشود. در کشور ما به دلایلی چون عدم استفاده از نیرویهای متخصص و عدم بهروزرسانی نرمافزارهای امنیتی، شاهد حملات گسترده هستیم. در طی سالهای اخیر هک سایتهای دانشگاههای معتبر کشور توسط هکرهای عربستانی تا هک سایت خدمات دولت الکترونیکی در استانها طی هفتههای اخیر در دل خود یک سخن دارند؛ هشدار؛ امنیت سایبری کشور در معرض خطر است. توجه داشته باشید که به هیچوجه منطقی نیست که تبادل اطلاعات درونسازمانی ما در سازمانها، نهادها و بانکهای کشور روی بستر اینترنت جهانی صورت بگیرد و ریسک هک شدن اطلاعات حساس مردم و دولت وجود داشته باشد که بارها شاهد آن بودیم. با توجه به این موضوع باید هرچه زودتر به سیستم شبکه ملی اطلاعات بهطور کامل دست پیدا کرد تا با خیال راحت این مصرع را بخوانیم: هشدار که آرامش ما را نخراشید!
وزیر جوان جویای نام
سکاندار فعلی وزارت فناوری اطلاعات، محمدجواد آذریجهرمی وزیر دهه شصتی دولت دوازدهم نیز علاقه شدیدی به توییت زدن در خصوص موارد متنوع و پیگیری موضوعاتی چون پیامکهای تبلیغاتی، خدمات ارزش افزوده و… دارد. این در حالی است که ذینفعان اصلی این خدمات اپراتورهایی هستند که میتوان به سادگی هشتگ #حق_الناس و #گزارش_به_مردم را مطرح کرد. دو طرح رجیستری موبایل و حجم منصفانه اینترنت نیز پر است از نقدهایی که هیچگاه پاسخ داده نشد. علاوه بر این با حضور وی، شاهد حمایتهای ویژه و گاه عجیب از کسبوکارهای نوپا و استارتآپهایی هستیم که گاه بر خلاف قوانین و مقررات جاری کشور است.
از این موارد که بگذریم حالا از برخی اقدامات انجام شده در موضوع پیادهسازی پروژه شبکه ملی اطلاعات در همایشها و نمایشگاهها رونمایی شده است؛ این در حالی است که به اذعان اکثر فعالان فناوری اطلاعات پیادهسازی این شبکه میتواند به دسترسی سریعتر و کاهش هزینههای کاربران برنامههای پرطرفدار ایرانی ختم شود.
سال پیش نیز آذریجهرمی در پاسخ به ادعای دروغ بودن پیادهسازی شبکه ملی اطلاعات توسط نماینده اصلاحطلب قزوین گفت: مبلغ قرارداد دو شرکت پیمانکار تجهیزات از ۲۴۷ میلیون یورو به ۱۴۵ میلیون یورو کاهش پیدا کرد. پیمانکاران نیز به دلیل تاخیر ۲۶.۵ میلیون یورو جریمه شدند. اکنون نزدیک به ۲۰ میلیون یورو تجهیزات جدید تهیه و با تجهیزات بهروز جایگزین شد.
در جدیدترین اظهارنظر آذرجهرمی از موفقیت 142 آزمایش امنیت سخن گفت و حمید فتاحی، رییس هیات مدیره ارتباطات زیرساخت، از تحقق ۸۰ درصدی وظایف وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در حوزه شبکه ملی اطلاعات خبر داده است. البته همانطور که ذکر شد ظاهرا مرکز ملی فضای مجازی که باید ناظر بر اجرای شبکه ملی اطلاعات باشد، اعلام کرده که با تشکیل کمیتهای، در حال بررسی و راستیآزمایی پیشرفت 80 درصدی زیرساخت شبکه ملی اطلاعات است و نتایج را نیز رسانهای خواهد کرد.
اما این عدد در دل خود سوالاتی دارد که به جز وزارت ارتباطات و زیرمجموعههایش چه نهاد دیگری در پیادهسازی شبکه ملی اطلاعات نقش دارد که وزارت ارتباطات 80 درصد از وظایف خود را انجام داده است و گویی بقیه نهادها در این امر تعلل داشتهاند؟! البته یکی دیگر از بخشهایی که میتواند از زیرساخت شبکه ملی اطلاعات استفاده کند خدمات دولت الکترونیکی است که در این موضوع هم پیشرفت چندانی نداشتهایم و فعالیت نه بهصورت متمرکز و یکپارچه بلکه بهصورت جزیرهای در استانهای کشور و برخی نهادها خدمات ارایه میشود.
لازم به ذکر است علاوه بر این با پیادهسازی شبکه ملی اطلاعات میتوان به دسترسی یکسان تمام شهروندان ایرانی به خدمات الکترونیکی و پهنای باند اشاره کرد تا جایی که وزیر جوانمان مجبور نباشد(!) برای اینکه بچههای سیستانی بتوانند یک بازی فوتبال را به صورت زنده ببینند، اقدام به اختصاص پهنای باند کند!
موضوعی که برخی در دفاع از وزارت ارتباطات مطرح میکنند این است که این وزارتخانه مسوولیتی در قبال ارایه خدمات الکترونیکی چون دولت الکترونیکی روی شبکه ملی اطلاعات ندارد و تنها وظیفهاش ایجاد زیرساخت و نرمافزارهای ارتباطی کشور است. اما سوالی که میتوان پرسید این است که آیا تمامی کشور دارای شبکه زیرساختی یکپارچه است؟ این در حالی است که بسیاری از روستاها و شهرها دسترسی به پوشش تلفن همراه و اینترنت ندارند.
در مبحث پیامرسانهای بومی، سیستمعامل بومی، جستوجوگرهای ملی با صرف میلیاردها بودجه چرا موفق نبودهایم؟ یا آیا با حمایت از پوستههای فارسی تلگرام، تصمیم درستی در قبال پیامرسانهای بومیگرفته شد؟ در خصوص سایر پروژها ادامه دادن این موضوع، نوشتار را بسیار طولانیتر خواهد کرد.
حضور دلالان و کندی در اجرا
یکی دیگر از موضوعاتی که از ابتدا در مبحث شبکه ملی اطلاعات مطرح شد، راهاندازی شبکه توزیع محتوا (CDN) با استفاده از زیرساختهایی چون فیبرنوری و مراکز داده بود که محتواهای موجود در ایران با سرعت بالاتر و هزینه کمتر در اختیار کاربران قرار گیرد، در حالی که قرار بود اردیبهشت 96 از فاز تکمیلی شبکه ملی اطلاعات، دولت الکترونیکی و شبکه علمی کشور بهرهبرداری شود اما سرنوشت این پروژهها هنوز نامعلوم است.
تاخیر در راهاندازی و بهرهبرداری از شبکه ملی اطلاعات، موضوع مبهمی است که هیچ جواب قانعکنندهای برای آن وجود ندارد. به عقیده برخی، وجود دلالهایی که با سوءاستفاده از وضعیت فعلی اینترنت، سود بسیاری از فروش پهنای باند بهدست میآورند و راهاندازی شبکه ملی اطلاعات به اصطلاح نان آنها را آجر میکند، از جمله دلایل عدم راهاندازی شبکه ملی اینترنت است. طبیعی است که این افراد در روند اجرایی پروژه اینترنت ملی اختلال ایجاد کنند.
از سوی دیگر، از عمدهترین دلایل عدم اجرای شبکه ملی اطلاعات میتوان به عدم فهم صحیح از این شبکه، سیاسیکاری برخی دولتها و مسوولان و استفاده جناحی از شرایط موجود غیرقانونی و غیرمنضبط فضای مجازی کشور اشاره کرد. در این شرایط، متاسفانه هر از گاهی پروژههای فرعی به نام شبکه ملی اینترنت طرح میشوند.
فردا دیر است
در مبحث شبکه ملی اطلاعات پارامترهای زیادی چون امنیت، بانکداری، سیستمعامل بومی، جویشگر ملی، ارز مجازی و…. مورد توجه است که همه این پارامترها به یک موضوع اشاره میکنند: استقلال.
استقلالی که کشور و حاکمیت بتواند با استفاده از آن در شرایط بحرانی اقدامات مفیدی برای حفظ حریم شهروندان و داراییهای آنها در فضای مجازی انجام دهد. حال اگر بخواهیم استقلال دیجیتال را با مثالی روشن کنیم کافی است به اتفاقات اخیر در فضای سایبری توجه کنیم. اقدام اخیر وابستگی غولهای آیتی در قبال دستورات دولتی آمریکا را نمیتوان کتمان کرد. از حذف پوستههای تلگرام تا مسدودسازی اکانتهای مسوولان کشور در اینستاگرام تا تحریم یکی از غولهای تلفن همراه جهان چون هواوی، به راحتی آب خوردن!
البته میدانیم که فضای مجازی و بسیاری از مشتقات آن از فرهنگ غربی نشات گرفته است ولی میتوانیم این تهدید را با استفاده از شبکه بومیاطلاعات به فرصت تبدیل کنیم تا مسایل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ما در قالب چیزی که به نفع مردم و فرهنگ کشورمان است در آن جریان پیدا کند. مطمئنا اتفاقات سالهای اخیر که به صورتی تهدید استقلال کشور را هدف گرفته بودند را فراموش نکردهایم. از اغتشاشات خیابانی تا بیثباتی نرخ ارز و قحطی برخی کالاها و کشته شدن طلبه همدانی. همه اینها بخشی از فضای رها شده مجازی است که اگر بر بستر شبکه ملی اطلاعات باشد رهگیری عاملان آن بسیار سادهتر خواهد بود. یکی از مسایلی که در شبکه ملی اطلاعات پر اهمیت است موضوع شناسایی و احراز هویت تمام کاربران متصل به اینترنت در کشور است که ادعا میشود در فاز نخست شبکه ملی اطلاعات عملیاتی شده است.
امروز شروع کنیم
موضوع راهاندازی عملیاتی شبکه ملی اطلاعات نه تنها در قوانین برنامه پنجم و ششم توسعه، مورد تاکید قرار گرفته بلکه در احکام دور دوم شورایعالی فضای مجازی بهجد روی آن تاکید شده است. اما با این وجود، اقدامات صورت گرفته درمورد این پروژه، با اهداف نهایی کماکان فاصله دارد و این پلتفرم تا به امروز در ابعاد کوچکتر از حد واقعی خود به مردم عرضه شده است و هنوز بهطور تمام و کمال و سراسری اجرا نشده است.
در مبحث شبکه ملی اطلاعات در خصوص موضوعات زیادی میتوان سخن گفت ولی در پایان این نوشتار باید ذکر کرد که آمریکا یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان در هر لحظه میتواند در فضای دیجیتالی جهان نقشآفرینی کند. اکثر نرمافزارها و اپلیکیشنهای مورد استفاده ما متعلق به شرکتهای آمریکایی است که باید بررسی کرد پروژهای میلیاردی چون سیستمعامل بومی یا پیامرسانهای بومی چرا موفق نشدهاند و چرا کسی مورد مواخذه قرار نگرفته و پاسخگو نیست؟! در خصوص تجهیزات سختافزاری که دیگر صحبتی باقی نمیماند زيرا در این حوزه صرفا مصرفکننده هستیم.
در حوزه اقتصاد با وضعیت موجود و تحریمها تکلیفمان مشخص است. آیا در حوزه فضای سایبری و اقتصاد دیجیتال نباید از انفعال خارج شویم؟! آیا پلن مشخصی برای چندین سال آینده وجود دارد؟ در شرایطی که قرار نیست مذاکرهای صورت گیرد و تحریمها پابرجاست بهتر نیست از همین لحظه شروع کنیم تا حداقل در سالهای دیگر حسرت این اهمالکاری را نخوریم؟! آیا وقت آن نرسیده که اگر آمریکا تصمیمی در خصوص فضای دیجیتالی ایران گرفت، قصه نفت تکرار نشود؟! نفتی که در توسعهاش وابستهایم و هر از گاهی خارجیها به ما خدمات نمیدهند و امروز هم در صادراتش با موانعی مواجه هستیم و ..